هفت شهر عشق........ شهر اول : نگاه و دلربايي... شهر دوم : ديدار و آشنايي.... شهر سوم : روزهاي شيرين و طلايي.... شهر چهارم : بهانه،فکرجدايي.... شهر پنجم : بي وفايي.... شهر ششم : دوري و بي اعتنايي...... شهر هفتم : اشک وآه وتنهايي
هميشه براي کسي بخند که ميدوني به خاطر تو شاد ميشه... واسه کسي گريه کن که ميدوني وقتي غصه داري و اشک ميريزي برات اشک ميريزه... براي کسي غمگين باش که در غمت شريکه... عاشقه کسي باش که دوستت بداره
هيچکس نمي تونه به دلش ياد بده که نشکنه ولي من حداقل مي تونم بهش ياد بدم که وقتي شکست با لبه هاي تيزش دست اوني که شکسته رو نبره
خيلي سخته كه بغض داشته باشي ، اما نخواي كسي بفهمه ... خيلي سخته كه عزيزترين كست ازت بخواد فراموشش كني ... خيلي سخته كه سالگرد آشنايي با عشقت رو بدون حضور خودش جشن بگيري ... خيلي سخته كه روز تولدت ، همه بهت تبريك بگن ، جز اوني كه فكر مي كني به خاطرش زنده هستي
«وقتي عاشق ميشيم تلاش ميکنيم چارديواري آدما رو بشکنيم بريم تو. يادمون ميره، چيزي که عاشقش شديم همون چهارتا ديوار بوده، نه آدم توش
متين ترين کلمه "عشق" است. جذاب ترين کلمه "آشنايي" است. پاکترين کلمه "وجدان" است. تلخترين کلمه "جدايي" است. زشترين کلمه "خيانت" است. سخت ترين کلمه "تنهايي"بد ترين کلمه "بي وفايي " است
نمي بخشمت .... بخاطر تمام خنده هايي كه از صورتم گرفتي .... بخاطر تمام غمهايي كه بر صورتم نشاندي .... نمي بخشمت .... بخاطر دلي كه برايم شكستي .... .. بخاطر احساسي كه برايم پرپر كردي ..... نمي بخشمت .... بخاطر زخمي كه بر وجودم نشاندي ..... بخاطر نمكي كه بر زخمم گذاردي .... و مي بخشمت بخاطر عشقي كه بر قلبم حك كردي
هر گاه ديدي خورشيد سخت غروب کرد هرگاه ديدي ماهيها شنا نمي کنند و پرواز ميکنند هر گاه ديدي پرندگان شنا ميکنند هرگاه ديدي خورشيد از مغرب طلوع ميکند بدان که فراموشت کردم
سكوتم را به باران هديه كردم.تمام زندگي را گريه كردم...نبودي..!.در فراق شانه هايت به هر خاكي رسيدم تكيه كردم

|